خاک خورده



تو لا به لاي همان كتاب هاي غبار گرفته ام هستي. خاك خورده و قديمي. ميان دستمال نم خورده ي گردگيري به يادم ميايي درست مثل همين لحظه ،ورقت ميزنم , خاطراتت را مرور ميكنم . افسوس اينبار تو خورد ميشوي ميان دستان من {اي تازترين كهنه ي روزگارم}
يك بار ديگر دوره كن روزهاي رفته را !؟ بهايش مابقى عمرم بخوان و ببر مرا وسط حياط مادرجان وسط باغچه ي شوهرخاله جايي ك باور داشتيم هستي و وجودت هر لحظه حس ميشد! ميان صحبت هاي مادرجان و خنده هاي موزيانه ي منو مريم گلي جايي كه از امتحان مادرجان سربلند بيرون آمدم ، مابين بوسه هايش گفت: "آفرين مادر كه ميدوني خدا همه جا هست و همه چيو ميبينه" همان جايي كه اشتباه نميكردم كه نكند بيايى و عروسك قشنگى كه مادرم ميگفت فرشته ها برايم آورده اند پس بگيري
ببين رفيق حواست به راه و چاهت هست كه !؟! ميدوني يه چاله با دست خودت بايد بزاري وسط قلبت و زندگيت !! براي آدمايي كه حواسشون بهت هست و پشتت هستن همونايي كه بلدنت اونايي كه زمين ميخورن برات ؟؟؟ يه روز براي بلند شدن دست ميزارن روي شونه هات و به زانو در ميارنت اونجا جاييه كه تو ميموني و زانوهاي زمين خورده تو راهت و درست ميري اونان كه براي پيدا كردن مسيرشون وسط بازار گرم آدم فروشي به درهمي ميفروشنت!؟ پيشگيري بهتر از درمان است مگر نه؟!

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

موکب چهارده معصوم(ع) موسسه خیریه أبـرار زنجان Sheila پرستوی مهاجر خرید اینترنتی آسمان کبود Katie دانلود آهنگ های محسن ابراهیم زاده