يك بار ديگر دوره كن روزهاي رفته را !؟ بهايش مابقى عمرم بخوان و ببر مرا وسط حياط مادرجان وسط باغچه ي شوهرخاله جايي ك باور داشتيم هستي و وجودت هر لحظه حس ميشد! ميان صحبت هاي مادرجان و خنده هاي موزيانه ي منو مريم گلي جايي كه از امتحان مادرجان سربلند بيرون آمدم ، مابين بوسه هايش گفت: "آفرين مادر كه ميدوني خدا همه جا هست و همه چيو ميبينه" همان جايي كه اشتباه نميكردم كه نكند بيايى و عروسك قشنگى كه مادرم ميگفت فرشته ها برايم آورده اند پس بگيري
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت